موضوعات
آرشيو وبلاگ LOVE BARRED عشق ممنوع شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, :: 12:2 :: نويسنده : حميدرضا
زاشكدیده نوشتم هذاران نامه برایت* مگر كهنامه ی بیچارگان جواب ندارد* ....................................................................... خدایادوزخت فرداست....... چرا امروز میسوزم؟؟؟ ........................................................ كاش بودی تادلم تنهانبود*تااسیر غصه ی فردا نبود كاش بودی تابرای قلب من*زندگیاینگونه بی معنا نبود ............................................................ عجب سوزیست سوز آشنایی*ازآنجان سوزتر وقت جدایست ........................................................
چقدر سخته توچشای كسی كه تمومعشقت روازت دزدید وبه جاش یه زخم همیشگی روقلبت جا گذاشت زل بزنی و به جای اینكهلبریزاز نفرت وكینه باشی فكركنی هنوزم دوسشداری******چقدر سخته دلت بخاد سرت روباز به دیواری تكیه بدی كه یه بار زیر آوارش له شدی******چقدر سخته توخیالت ساعتها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی*****چقدر سخته گونه هاترو اشك خیس كنه اما مجبور باشی بخندی تانفهمه هنوز دوسشداری****چقدرسخته......چقدر.....
........................................... دروغ نگو كه تقصیراین زمونست* خودتم خوب میدونی این حرفاهمش بهونه است* بعدتو.... بعدتو هیچ چیزی دوسداشتنینیست* كوه غصه ازدلم رفتنی نیست* حرف عشقتورومن باكی بگم؟؟ همه حرفهای آدم كه آخه گفتنی نیست* ............................................................. مرا بهخاطر بسپار:شاید كه دیگه خاطر ای هم نباشه** مرافراموشنكن:شایدعاشقی مثل من نباشد** ............................................................................................ من ازاین جدایی ازاین فاصله گلایه دارم*** هركیاشكامو میبینه میكنه كنایه بارم** ................................................................... اخر زنگ دنیا کی میخورد؟؟
خدا می داند،ولی........................ آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه می شود تقلب کرد ونه می شود سرکسی راکلاه گذاشت* آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از جلسه امتحان هم کوچکتر بود* آنروز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود ،سوالی که بیش از یک بار نمی توان به آن پاسخ داد* خدا کند آنروز که آخرین زنگ دنیا می خورد،روی تخته سیاه قیامت اسم ما را جزء خوبهابنویسند* خدا کند حواسمان بوده باشد وزنگهای تفریح آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات یادمان رفته باشد* خدا کند که دفتر زندگیمان را جلد کرده باشیم وبدانیم دنیا چرک نویسی بیش نیست*
نهتومیمانی ونه اندوه ونه هیچكدام از اهالی این آبادی*** به حبابنگرانی لبانت قسم یك روز خواهد رفت غصه*** وفقطخاطره ای میماند....... ............................................................................... خنده یتلخ ادمها همیشه از دلخوری نیست*گاهی شكستن دلی كمترازادم كشی نیست ...................................................................... *تاشقایقهست زندگی باید كرد* آنروزكهشاعر این شعر راسروده شقایقی بوده. امااكنونشقایقی هست كه بایدزندگی كرد؟؟؟؟؟ یانه.....؟؟ ........................................................................................... آینه پرسید که چرا دیر کرده است* نکند دلدیگری او را اسیر کرده است* خندیدموگفتم او فقط اسیر من است* تنها دقایقی چند تاخیر کرده است* گفتم امروزهوا سرد بوده است * شاید موعودقرار تغییر کرده است* خندید بهسادگی ام اینه گفت * احساس پاکتو را زنجیر کرده است* گفتم از عشقمن چنین سخن مگو* گفت خوابیاو سال ها دیر کرده است* در اینه بهخود نگاه می کنم* اه عشق اوعجیب مرا پیر کرده است* راست گفت کهاینه منتظر نباش* او برایهمیشه دیر کرده است * ................................................................ امروز فهمیدم کهزندگی خراب است* آروز سراب است * امروز فهمیدم که گل ها هممی توانند سنگدل باشند* وشمع ها هم می توانند بال و پر پروانه ها را در خود بسوزانند* اره همه میتوننداینطوری باشن حتی عزیز ترین ها ...........* .................................................. آنقدر كهخدا رنج بادل مامیكند* بادلهركس كند ترك دنیامیكند* باخودمگویم خدابا تركدنیامیكنم* چون بهفردامیرسم امروز وفردامیكنم* ............................................................... بی تو اینجا نا تمام افتاده ام* پخته ای بودم که خام افتاده ام گفته بودی تا که عاقلتر شوم * من سری دارم که می خواهد کمند حالتی دارم که محتاجم به بند* کاشکی در گردنم زنجیر بود* کاشکی دست تو دامنگیربود من جهان را زیر وبالا کرده ام* عشق خود را در تــــــو پیدا کرده ام آه ، می خواهی مگر کافر شوم؟؟؟؟ ...................................................................... هرچه باشی نازنین ایام خارت میكند** هرچه باشی بالب خندان میان دیگران** عاقبت دست طبیعت اشك بارت میكند** ........................................................................... بغلم کن عشق خوبم بذار حس کنم تنتو*از حرارتت بمیرم بگیرم عطر تنتو واسه من آغوش گرمت تنها جای امن دنیاست*ساز آشنای قلبت خوشترین آهنگ دنیاست منو که بغل بگیری گم میشم تو شهر رویا*بند میاد نفس تو سینم مثل مجنون پیش لیلا به تو شفاف و برهنه دل سپردم بی محابا*بغلم کن تا نمیرم بی تو، تو دستای سرما مثل دامن فرشته شب ما قدیس و پاکه*حتی ماه به حرمت ما، عاشقونه تر می تابه بغلم کن عشق خوبم بذار آرامش بگیرم*سر بذارم روی شونت با نفسهات خو بگیرم جز سرانگشتهای گرمت تن من عشقی ندیده*دست بكش رو گونه ی من منو خواب كن تاسپیده ................................................. راز دل با یار محرم هم نباید گفت!!! روزی اگر محرم بیگانه شد تكلیف چیست؟؟؟ ........................................................ خدایاعاشم كردوكنار من نمیمونه**داره دل میكنه میره بهم میگه پشیمونه** خودش با من نمیمونه میگه قسمت ما اینه**میزاره كردن تقدیرگناهش رونمیبینه** ........................................................................................... کاش می شد خالی از تشویش بود* امتداد لحظه ای بارانیم * .......................................................... میدونی عشق چیه؟؟؟ عشق یعنی وابسته كردن خودت به چیزی كه هیچوقت مال تونمیشه*** ..................................................... بگذاربمیرم كه دگر همسفری نیست* درسینه ی من فرصت عشق دگری نیست* بعد تودلم عرصه ی تكراربلا شد* آری دگراز عشق دراینجا خبری نیست...... ..................................................................................... به جای دسته گلی که فردا در قبرم نثار می کنی*امروز با شاخه گلی کوچک یادم کن به جای سیله اشکی که فردا برمزارم میری*امروز با تبسمی شادم کن به جای اون متن ها تسلیت که فردا برام می نویسی* امروز با یک پیغام کوچک خوشحالم کن من امروز به تو نیاز دارم نه فردا ................................................ رفتی وندیدی چه محشر كردم**با اشك تمام كوچه را تر كردم*یشب كه سكوت خانه دق مرگم كرد**وابستگی ام را به تو باور كردم**** ........................................... میدونی تلخ ترین بازی روزگار چیه؟؟ اینه كه توی قایم موشك زمونه توچشم بزاری تامن قایم بشم اما تو یكی دیگه روبه جا من پیداكنی............ ....................................................................................... هركی دلت رو شكست صداشو در نیار میدونی چرا؟؟!! چون یه روزی قلب خودش میشكنه فریاد میزنه ....................................................................................................... وقتی گلی رو بو میكنی نگاش نكن چون اگه نگات رو به خاطر سپرد آرزوی دوبارهدیدنت اونو پرپر میكنه ...................................... گفتم به گل زرد چرا رنگ منی؟؟ افسرده ودلتنگ چرا مثل منی؟؟ من عاشق اویم كه رنگم شده زرد توعاشق كیستی كه همرنگ منی؟؟؟؟؟ ........................................................................ آدما رسمشونه پا بند دلدار نمیشن** خوب گرفتار میكنن اما گرفتار نمیشن** آدما رسمشونه شاخه به شاخه می پرن** دلو بیمارمیكنن اماپرستار نمی شن** .................................................................................................... فریاد نزن ای عاشق* من صدایت را درون قلب خود می شنوم*درد را در چهره ی عاشق تو با ذهن خود می نگرم* فریاد نزن ای عاشق* بی سبب نیست چنین فریادم*بی گناه در دام عشق افتادم* اگر احساسمو می فهمیدی*قلبتو دوباره می بخشیدی* لحظه ی پایان این دیدار رو*روز آغازی دگر می دیدی* شاید این لحظه ی غمگین وداع*قلبمو دوباره می بخشیدم* ما سزاواریم اگر گریانیم*این چنین خسته و سرگردانیم* .................................................................................................. من از یک شکست عاشقانه می آیم* بگذار همه برای این اعتراف تلخ سرزنشم کنند*
نظرات شما عزیزان:
|
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
تبادل
لینک هوشمند
|
||